میرزا حسن عامل فاصله طبقاتی


مزایای فاصله طبقاتی

نظر شما اگرهمه اتومبیل ها دارای زیبایی یکسان بودند و کیفیت انان نیز با هم  برابری  می کرد چه اتفاقی می افتاد

به نظر شما در انتخاب این اتومبیل های یکسان چه فاکتور هایی در نظر گرفته می شد

بدون شک انتخاب در چنین فضایی وجود ندارد و انتخابی وجود ندارد  حال در نظر بگیریم که در طی گذرزمان و پیشرفت    تکنولوژی اتومبیل های جدیدی پا به عرصه می گدارند که از نسل قدیم پیشرفته ترند حالا چه اتفاقی می افتد تعداد محدودی در حال ساخت و تعدادی نیز به مرجله پایانی تولید و اماده به فروش می باشند

 

و اگر

قرار باشد که همه از این تکنولژی جدید استفاده کنند اینبار چه اتفاقی رخ می دهد

بدون شک پیروزی با کسانی است که برای دستیابی به این محصول جدید از خود عمل کرد جدایی  از دیگران بروز می دهند این پیروز مندان یا از نفوظ خود استفاده می کنند و یا به شکلی بهای بیشتری را می پردازند تا مالک  این محصول جدید شوند.

در چرخه زندگی یا به عبارتی در چرخه زیست وجود نا همانگ عرضه و تقاظا  به نوعی عامل حیات نیز محسوب می شود منابع زیست محیطی محدود است و بشر در حال ازدیاد و به مراتب ازدیاد جمعیت کمبود ها نیز بیشتر می گردد این ازدیاد ها  و به فاصله طبقاتی نیز منجر می گردند و از این فاصله طبثاتی است که جمله تلاش ها شکل می گیرد و در این تلاش ها زندگی معنی واقعی خود را به گونه ای که هست نشان می دهد اما با تعبیری جدا یعنی برای رسیدن به هدف که همان زندگی بهتر است ابتدا بایست یک میرزا حسن پیدا کرد بعد بقیه کار ها خودش به نوبه خود پیش می رود

 پس نتیجه می گیریم اگر در این جهان پهناور  اگر همه چیز به یکسان وجود داشته باشد نه تنها سنگ یر روی سنگ سوار نمی شود  بلکه به عبارتی در چنین اوضاعی مرگ سریع و شیرین تر خواهد بود.

روزی در دوران کودکی در جایی خواندم که کودکی ار پدر خود پرسید آیا می توان فقر را برای همیشه ازبین برد

پدرآه از نهادش برخاست که ای پسر این چه حرفی است که میزنی زبان در دهان نگاه دار که خدا نیز قهرش می اید کودک که ناتوان از فهم این قضیه بود تعجب خود را با گره کردن ابروان خود نشان داد و پدرش که می دانست روزی او جانشین قدرت و املاک او خواهد شد گفت

پسرم زندگی طی یک اصل برگ یعنی قوی و ضعیف اداره می شود به خودمان نگاه کن و به میرزا حسن همک نگاه کن خلا می فهمی که چرا با وجود دو نفر در یک مکان من گفتم زندگی طی یک اصل  ان هم یعنی  قوی تعریف شده است اما قوی نیز بدون ضعیف در عذاب خواهد بود برای آنکه بهتر بفهمیی که من چه می گویم  ابتدا به زندگی خودمان بعد زندگی میرزا حسن  که سرایدار و مستخدم خانه ماست نگاه کن اگر میرزا حسن نباشد من یا مادرت باید خانه را تمیز کنیم و غذا بپذیم و مهمان که امد خودمان برویم برایشان عذا بیاوریم زمستان ها برف مقابل خانه را پاک کنیم و از همه مهم تر وجود میرزا حسن در خانه ما مایه ابهت و تا حدودی نیز مباهات است اگر او و زنش نبودند ما نمی توانستیم اینگونه که هستیم باشیم پس اگر ما قوی هستیم هم خوب است و هم اجباریست  زیرا اگر ما در این جایگاه نبودیم  باید ضعیف می شدیم یعنی یه چیزی مثل میرزا حسن  حالا به نظر تو ضعیف بهتر است یا قوی

پسر کمی به فکر فرو رفت معنی منفعت را تا جدودی تشخیص داده بود  سرش را تکان داد و گفت اگر میرزا نباشد چه کسی من را به مدرسه ببرد بعد رو به پدرش کرد و با افراشته کردن گردنش خواست بفهماند که مطلب را خوب دریافته است اینگونه ادامه داد  تازه اگر میرزا نباشد معلوم نیست علیرضا برادر بزرگترم چگونه می توانست یک دختر از بیرون بیاورد و در انباری گوشه حیاط  بروند و در آن تاریکی با هم چراغ قوه روشن کنند .

........................................          *************************************.............................................

البته همه ماجرا به میرزا حسن و یا کسان دیگری اینگونه ختم به خیر  نمی شود اما  با همه حرف و حدیثی که بین فاصله طبقاتی وجود دارد یک نکته طلایی  نیز در اندرون این ظلم طلایی وجود دارد  اینکه اگر این فاصله هرچه بیشتر بشود تعداد میرزا حسن ها  بیشتر شده نرخ دسمزدشان کاهش و سرویس هایشان بهتر خواهد شد

چه باغ و گلی از این بهتر

  

اگر به اطراف خود توجه داشته باشیم

پیاده ای با پا های خود  راه می رود

دوچرخه می بینیم که راکبش  رکاب می زند و از کنار عابر می گذرد

موتور میبینیم که از دوچرخه جلو می زند

ماشین میبینیم که از هر سه جلو می زند

کامیون می بینیم

قطار می بینیم

و...

اگر دقیق تر به  این وسایل نگاه کنیم در میابیم که  

دو چرخه عابر را له می کند

موتور دوچرخه را له می کند

 ماشین موتور را

 کامیون ماشین را

و قطار همه انها را له می کند

 حال می توان جامعه را به این قطار تشبیه کرد و اینگونه در نظر گرفت که این قطار پر قدرت  از واگن هایی تشکیل شده که در واگن های خود افراد قوی و ضعیفی را با خود حمل می کند و به سوی جلو پیش می برد در واگن ها گروه ها و دسته های متفاوتی وجود دارند که تنها در حالت توقف قطار می توانند پیاده و یا سوار شوند یعنی  اینکه پیاده شدن فقط در ایستگاه فدرت و ثروت افراد در این واگنها نمی تواند به توقف این قطار در خارج از ایستگاه های تعریف شد منجرگردد (اشاره به فوانین یک جامعه ) 

  در این  قطار و واگن هایش در پیاده و سوار شدن قوانین یکسان وجود دارد اما انتخاب کوپه ها بر اساس خرید بلیط است هر چند که انتخاب کوپه برای همگان  آزاد است اما فاصله طبقاتی حاکم بر جامعه مسیر ضعفا را در این قطار اتوماتیک به مدار مناسبشان  طبقه خود هدایت می کند (بلیط بر اساس توان خرید ) و افراد با طی عادتی و پذیرا بودن این فاصله  اقدام به خرید بلیط درجه دو و یا سه می نمایند

 در یک نتیجه کلی می توان دریافت که در این اجتماع  به ظاهر یکسان نیز اگر همه بتوانند در انتخاب بلیط توانمند باشند می اختلاف بوجود می آید و  با درگیری و تنشی که  بوجود می آید  سفری هم در کار نخواهد بود

در چنین شرایطی با دشوار نمودن تهیه بلیط یعنی با افزایش قیمت ان    شرایط را سخت تر نمود تا از بهره همگانی ان کاسته شود با این عمل  اختراض ها سرو سامان یافته و از همه مهم تر با این کار  چرخ این قطار یا چرخ جامعه به چرخش در می آید .

 د ر  این میان سرو صدا های اعتراض آمیز کسانی را  که اصلا بلیط گیرشان نیامده  و یا از غافله رانده شده اند را می توان مایه اوام این فطار قلمداد کرد  زیرا ای هیا هو ها  نشان دهنده ان است که متقاضی بسیاری وجود دارد و چرخ قطار حتی با  از دست دادن و یا قهر تعدادی از این مسافرین از چرخش باز نمی ایستد زیرا که  با  این صفوفی را که در پشت سر خود دارد جای هیچ نگرانی نیست  و به عبارتی ساده تر در سایه همین درخواست چرحش  به خوبی  می چرخد و  برای پیشگیری از یک قهر کلی و یا اعتراض همه گیر مناسب است  هرزگاهی برای آرامش عقب مانده و پیاده و درخواست کنندگان بعدی   وعده هایی از این ثبیل که

 به زودی قطاری دیگر از راه می رسد داده شود .

این حقیقتی انکار ناپذیر است که از پشت یک شیشه می توان  فقط ان طرف  دیگر شیشه را یعنی  همان بیرون را دید و تنها زمانی می توان از درون شیشه داخل را دید که انعکاسی وجود داشته باشد هر چند که این انعکاس نما و نمادی از واقعیتی  است  که وجود دارد اما با کمی جا به جایی این حقیقت  نیز محو می گردد .

حق یارتان

شاد

پیروز

و سلامتی شما

علافه مندی ماست .

عید غدیر

عید غدیر بر همه مسلمانان مبارک


معنی لغت، عید

از ماده عود و به معنای بازگشت است. به روزهای  شادی وشادمانی هم عید می‌گویند، چون مردم در طول سال، منتظرند تا روزهای خوش بازگردند و دوباره فرح و شادی به آنها روی آورد. 

غدیر در لغت به معنای برکه و آبگیر است و به گودالی که در آن سیل یا آب باران جمع می‌شود، غدیر می‌گویند.
خُم نام بیابان و صحرایی است که در منطقه ای به نام رابغ و در نزدیکی جُحفه  می باشد .
نام گذاری این واقعه مهم به غدیر خم، به دلیل این رخداد در این محل است.

اکنون در مکان  غدیر خم، مسجدی بنا شده  است که به مسجد غدیر معروف می باشد .


جملات

یکی از همکاران زخمت کشیده و جملات ذیل را از طریق ایمیل ارسال نموده اند تاثیر این نوشته ها زمانی چشمگیر است که با یکی یا تعدادی از مراتب فوق درگیر شده باشیم بدون شک بعد از این نیز جملاتی سرائیده خواهد شد که جذاب و شگرف خواهند بود این به این معنی است که سخنان نیکو هیچگاه مهو نمی گردد حتی اگر شر و پلیدی  درمیان باشد .


سخنان یا 


جمله های تعمق بر انگیز

 

مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد

اما راه به جائی نخواهد برد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان

یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی کتابی است پر ماجرا یا در چند برگ و یا قطور ،

 هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز

*************************************************** 

آدمی ساخته افکار خویش است ، همان خواهد شد که به آن می اندیشد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امروز را برای ابراز احساس به هر کس که دوستش داری غنیمت  بشمار

شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم

به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد

صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد

 

هیچ گاه از دوست داشتن انصراف نده ، حتی اگه بهت دروغ گفت بازم بهش فرصت جبران را بده . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

همیشه یادمان باشد که زندگی پیمودن راهی برای رسیدن به خداست

و قدم هایمان باید طوری باشد که حتی دانه کشی زیر پایمان له نشود . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند ما همه به خیال اینکه زیادی داریم

فروشنده خواهیم بود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛

با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است

پس همیشه امید داشته باش

 

کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن ، شاید این  امید تنها دارائی او باشد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت ، پس همیشه شاد باش

مثل ساحل آرام باش ، تا مثل دریا بی قرارت باشند ... . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

همیشه خواستنی ها داشتنی نیست ، همیشه داشتنی ها خواستنی نیست . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به کم نور ترین ستاره ها قانع باش ، که چشم همه به سوی پر نور ترین ستاره هاست . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

 

فکر کردن به گذشته ، مانند دویدن به دنبال باد است

 

باد می وزد …

میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی

تصمیم با تو است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . .. .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دوست داشتن بهترین شکل مالکیت

و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خوب گوش کردن را یاد بگیریم

گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم که راه را اشتباه رفته ام . . .