بهار





هرگاه که سالی نو آغاز می شود یاد گلهای زیبایی که قرار است ببینیم در خاطرمان نقش میبندد دیری نمی پاید که باوری کهنه و قوی می آید و این خاطر زیبا را از ذهن ما میزباید  .
یک برگ از گل زندگیمان کنده شد یعنی یک
سال گذشت .

روزهایی که انتظارمان را میکشند گویی با خود خلسه دارند تا به چیز دیگری نیاندیشیم فرصتها و شادی ها و تلخکامی ها نیز هریک به گونه ای می آیند و می روند این آمد و شد ها فرصت هایی هستند که مهیا میگردند گاهی آنان را میزباییم و گاهی از کنارشان میگذریم خروج آنها مصادف با ورد دوران دیگری است شاید به همین دلیل است برایمان نوعی سرگرمی و امید پدید می آورد الفاظ متعددی برای این تحولات پدید امده و به نوعی دل نشین و گیراست اما در پشت تن پوش این عروس هزار داماد فریبی نهفته که مهلت رهایی از ان وجود ندارد از خنده کودگانه تا نهیب جوانی و بلاغت پیری فاصله ای وجود دارد که نام ان زندگیست بهترین فصل در این ایام همین بهار است وجود درختان سبز و هوای معتدل ایجاد امید میکند امید منشا زندگیست و شوق به زندگی لذت ماندن را ایجاد میکند  .
همیشه سبز و جاوید باشید

بقا بر زندگی نوعی ادامه این طی طریق است و تزکیه انسان نیز در گروی همین طی مسافت است نشانه های بهینه زندگی اگر به نوع پوشش یعنی لباس باشد بدون شک با بروز فصلی نو میبایست ان را نیز تعویض نمود و اگر پیروزی به ثروت و مقام باشد چشم دیگران نیز در پی ان خواهد بود حتی نزدیکان نیز برای تصاحب ان به جدال و خون ریزی دست خواهند زد اگر از خود بپرسیم که راستی زندگی چیست بدون شک جوابهای متفاوتی خواهیم شنید که هرکسی بر اساس میل خویش و سلیقه شخصی در ابراز ان اقدام خواهد کرد اما همه در یک جا اتفاق نظر دارند
زندگی کوتاه است باید قدر ان را دانست دقیقه ها در حال عبور زود گذرند پس در همین مهلت محدود نیز
شاد و سرزنده باشید غمها را فراموش کنید و نگرانی ها با تدبیر فرو کش کنید و از فردا نهراسید زیرا
آفتاب فردا را فقط فردا میتوان دید

سال نو

سال نو را به تمامی دوستان و آشنایان تبریک میگویم

هرچند که دیگر در ساراول نیستم

اما یاد دوستان با من است به خوبی میدانم که همه از روزهای خوب ساراول خاطراتی را دارند که فراموش شدنی نیست همین یاد هاست که میماند

با خبر شدم که کارن مارکاریان گرفتار روزهای جدید است و اخلاق خویش را تعییر داده شاید این به خاطر مشکلات کاری باشد که گریبانگیر مدیران می باشد

رضوانی مدیر امور اداری که رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد شاید این هم از خاصیت مدیر امور اداری بودن است

یاد جعفر تقی پور - کمال صفایی مقدم - نیز هنوز در ذهن من باقی است 

یاد حسین تاک با عصاب در هم شده اش که گاهی برای کار لازم است در ذهنم میچرخد روزگاری نیز او به گذشته ها خواهد اندیشید یاد قربانعلی آبخیز نیز همچنان با من است در این سال نو من همه را به یاد دارم خوبی ها و گاهی هم تلخ کامی ها نیز می آیند و میروند محمود وطنچی- علیشاهی- سلیمانی-غازی- و همه و همه گویی اینجا هستندبرای همه سالی خوب و خوش را آرزومندم عباس حیدری زارع نیز گویی در کنار من است همه را به نیکی یاد میکنم و امید دارم که این سال برای همه خوب و خوش باشد