با سلام
این مقاله را آقای اسفندیار الموتی از اراک برای این وبلاگ ارسال داشته اند اما درتوضیح این مطلب که آیا آن را خود نگاشته و یا از جایی دیگر کپی کرده اند اشاره ای ننموده به هر ترتیب مهم آن است که در این خصوص با این وبلاگ همکاری فرمودند .
از انجاییکه بخش اعظمی از این نوشتار به حقوق زنان در اقمارگذشته اشاره دارد این نکته نیز باید در نظز گرفت که هرچند درگذر این زمان نیز پیشرقت هایی در عرصه حقوق انسانی این جنس ظریف رخ داده است اما همچنان این جنیسیت در رضایت کامل به سر نمی برد.
به دور از هر گونه گرایش و یک سو نگری اینگونه برداشت می شود در جامعه ما زن از ارزش بیشتری نسبت به گذشته ( در همین کشور) برخورداردار است هرچند که نمی توان پاره ای از اختلافات در برداشت نظر ها بین مرد و زن را نادیده گرفت اما می توان با کمی اختلاف اینگونه ابراز داشت که اگر پاره ای از مایحتاج زنان از جمله حقوق فردی و اجتماعی انان گسترده تر گردد بدون شک کشور ایران محیط امنی برای زندگی هر زنی به شمار می رود اگر به تاریخچه قبل از انفلاب و و صجنه های حضور زنان در مجامع کنونی نظری منصفانه داشته باشیم این نگرش گواه این امر است که خانم ها تا رسیدن به اهدافشان مسافت چندانی را در پیش رو نخواهند داشت و می توان شاهد بود که از این پس در آینده ای نه چندان دور بین دو جنسیت زن و مرد اختلاف فاحشی وجود ندارد .
با گذر از اوصاف فوق و به دور از حقیقت و یا کذب بودن مطالب ذیل یک نکته قابل قبول است که هرگونه ظلم و ستمی که در حق زنان ایجاد شده باز سوی مردان صورت گرفته است و ان تعداد زنانی که در معرض ستم از جنس خود واقع شده اند در واقع این زنها جزو بد اقبال ترین زنان عصر خویش می باشند.
این مطلب را برای ان دسته از خانم های محترم در وبلاگ مردان ساراول جای داده ام که در بعضی از کامنت هایشان اشاره داشته اند که چرا در این وبلاگ از خانم ها سخنی به میان نمی آید .
نقش
زن در ارتقاء معنوی جامعه
زنان و بانوان از ارکان اساسی جوامع بشری اند و عالی ترین نقش سازنده را با عناوین همسر و مادر در دوایر زیستی انسانی دارا می باشند و بدین خاطر است که اگر بانوان در جامعه ای سالم و با کمال و عفت پیشه باشند و از انحرافات بنیان برانداز بدور باشند ،آن جامعه در کمال سلامت اخلاقی و سعادت انسانی خواهد بود . بنابراین بی جهت نیست که دین جاودانی اسلام که دربردارنده تمامی نیازهای بشر مترقی تا پایان قرون تکاملی انسان است اهمیت زیادی به این قشر بزرگ و مهم جامعه داده است.
در این نوشتار سعی بر این است تا با بیان مقدماتی از دیدگاه نسبت به زن و جایگاه مادی و معنوی او در جوامع بشری از دیروز تا امروز به نقش و جایگاه زن در عرصه فعالیتهای معنوی و تأثیر آن بر نسل آینده بپردازیم .
در میان کشور های غربی با وجود این هجمه های فرهنگی از زنان به عنوان ملعبه ای برای دستیابی به مقاصد شوم خود بهره های فراوانی برده اند و آنان را در جهت رسیدن به خواسته های خود استثمار قرارداده و به نوعی از آنان استفاده ابزاری می نمایند .
با توجه به آنچه راجع به موقعیت زن امروز گفته شد بهتر است اشاره ای نبز به زن دیروز داشته باشیم
مظلومیت زنان در جهان قبل از اسلام به دو دوره می توان تقسیم کرد :
1. دوره وحشیگری : که در این دوران با زن در منتهای خشونت رفتار می شد و شأن انسانی وی را زیر پا می گذاشتند .
2. دروه تمدنهای یونان، مصر، روم و ایران : که در این دوران در اثر ادیان توحیدی برای زن جایگاه انسانی قائل بودند اما حقوق اجتماعی برای وی قائل نبودند و او را از هر حیث تابع مرد می دانستند .
جایگاه اجتماعی زن در اروپا
زن در یونان جز کالاهای تجارتی در بازارها خرید و فروش می شد و بعد از وفات همسرش حق زندگی نداشت . در خانواده های رم قبل از میلاد ، دختران و زنان برای همیشه در آن وقت کنیز و بدبخت بودند و مانند اشیا و حیوانات مورد خرید و فروش واقع می گشتند و نه ارث می بردند و نه می توانستند مالک چیزی بشوند.
زن در استرالیا و اقیانوسیه
در جزیره تاسمانی مادرانی که باید از نکته نظر احساسات مادری و غرایز فطری برای بچه های خود پناهگاه باشند ، به خاطر فقر و تنگدستی و از ترس گرسنگی به دستور پدر سنگدل ، دختران خود را اعدام می کردند و برای ارضای غریزه مادری به تربیت بچه سگ و گربه می پرداختند .
در استرالیا نیز به خرید و فروش گله و گوسفندان بیشتر اهمیت داده می شد تا به خرید و فروش بردگان زن و دختر ؛ زیرا میگفتند گوسفندان داری پشم و شیر هستند که از آن می توان پوشاک و خوراک تهیه نمود ولی از دختر کاری ساخته نیست. همچنین در این کشور زنان به مثابه حیوانات اهلی بودند و در مسافرتها باید حمل تمام اثاثیه خانه و بچه توسط زنان و روی کول آنان انجام می گرفت و در مواقع قحطی و گرسنگی زنان را می کشتند و گوشت آنها را می خوردند و چه بسا از اوقات که زنان مریض می شدند و شوهران آنها را خفه می کردند تا این که در مرگ آنها تسریع شود.
زن در آفریقا و آسیا
در آفریقا ، اهمیت زن و دختر از یک تخم مرغ هم کمتر بود؛ چرا که اگر سبد تخم مرغ از دست دختر یا زن آفریقایی می افتاد و تخم مرغهای آن می شکست ، او را به اعدام محکوم و می کشتند .
گاهی در مجالس میهمانی از گوشت دختران استفاده می کردند و گوشت آنها را کباب نموده و نزد میهمان به عنوان تعارف میآوردند.
قبایل وحشی هندوستان دختران خود را می کشتند و مهارجه های آنها چنین معتقد بودند که داشتن دختر آنهم بدون شوهر مایه ننگ است و شوهر دادن آنها نیز عار و ننگ دیگر ؛ پس چه بهتر که این ننگ از میان برداشته شود .
در عربستان نیز همانطور که می دانید دختران را زنده به گور می کردند و اعراب گاهی زن میت را جزو اموال و دارایی او به حساب می آوردند، و به صورت سهم الارث او را تصاحب می کردند .
زن در ایران
دختری را که به سن 15 سالگی می رسید باید شوهر می دانند و این کار باید حتماً با رضایت پدر و یا سرپرست خانواده انجام می شد و این درحالی بود که سن ازدواج پسران 20 سالگی بود.و دختری که ازدواج می کرد از پدر خود ارث نمیبرد.
در ژاپن نیز مرد در داخل خانواده قدرت وسیعی داشت و می توانست فرزندان خود را بر اثر برخی جرائم منجمله بی عفتی به قتل برساند و یا آنها را به بردگی و روسپی گری بفروشد .در چین نیز مشابه چنین شرایطی بر خانواده ها حاکم بود با این تفاوت که در آنجا اگر در مواقع سختی زندگی دختری به خانواده اضافه می شد نوزاد بی گناه را به دور می انداختند تا در سرمای شب بمیرد و یا خوراک گرازها شود.
درتمدن بین النهرین و بابل نیز بنا به نوشته هردوت ، هر سال دوشیزگانی را که به سن زناشویی رسیده بودند به عنوان کالا با بهای متفاوت در معرض فروش می گذاشتند.
زن در ادیان مختلف
در دین تحریف شده یهود تولد دختر ننگ آور بود و هر زنی که دختر می آورد از15 تا 70 روز نجس محسوب می شد. همچنین در مجامع عیسوی ایتالیا و اسپانیا پس از بحث زیاد معتقد شدند که در میان زنان دنیا فقط حضرت مریم (س) انسان بوده و دارای روح جاوید ؛ ولی بقیه زنان دارای صفت انسانی نبوده و برزخ مابین انسان و حیوان محسوب می گردند.
در برابر تمام این بی عدالتی ها و تبعیض ها و ظلم ها ، این اسلام بود که به زن شخصیت و مقام داد . در قرآن مجید خلقت زن و مرد در یک ردیف قرار داده شده و زن را یکی از ارکان مهم جوامع انسانی به حساب آورده است و برای نحوه سلوک و رفتار وی در جامعه آثار سرنوشت سازی برشمرده است .
خلاصه مطلب اینکه زن در نزد اقوام و ادیان و ملل سابق هیچ ارزش و اعتباری نداشته و بدترین ظلم ها و جنایات را نسبت به وی روا می داشته اند . اما ببینیم در جامعه امروز آیا این مسئله حل شده و یا شکل آن تغییر یافته است ؟
در جهان امروز و در غرب که خود را پایه گذار حقوق بشر و تساوی حقوق زن و مرد در جامعه می داند نیز ظلم به زنان کمتر از گذشته نیست و تنها تفاوت در این است که با نام تساوی حقوق زنان تحت تسلط خود درآورده اند و با عنوان تساوی حقوق به مقاصد خود می رسند که نمونه آن را در استفاده از زنان در مشاغل سخت و با حداقل دستمزد، استفاده از آنها در کاباره ها ، دانسینگ ها ، فیلم های مستهجن ، تبلیغات محصولات و بر روی جلد مجلات و ... برای دستیابی ارباب زر و زور به سود های کلان و هنگفت می توانیم مشاهده نمائیم.
همانطور که مطلع هستید خانواده کوچکترین رکن سازنده اجتماع است و اگر خانواده سالم باشد مسلماً جامعه نیز رو به صلاح و ترقی می رود . از این رو است که اسلام برای کار زن در منزل ارج و منزلت فراوان قائل شده است و این بدین خاطر است که اگر کانون گرم خانواده توسط مادر و زن به محیطی آرام و با محبت و دور از اضطراب و دلهره تبدیل شود زمینه را برای رشد و تربیت جسمی ، تربیتی ، فکری و معنوی کودکان که آینده سازان مملکت هستند فراهم می سازد و همانا کودکانی که در چنین خانواده هایی پرورش یافته اند از آرامش روحی برخوردار بوده و در تعامل با سایرین دچار برخورد های زننده و زشت و به دور از اخلاق و تربیت اسلامی نمیشوند و انسانهایی که آینده را خواهند ساخت افرادی با تعادل روانی در برخورد های اجتماعی میباشند.
یکی از صفات زنان شایسته مسلمان عفت و پاکدامنی است که این خود عامل مهمی در عدم ایجاد برخی اختلافات زناشویی در زندگی مشترک می باشد .در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است :
«زن صالح از طلا و نقره باارزش تر است.»
این حدیث شریف ارزش زن در امور معنوی را به طور اجمال بیان می دارد . زیرا اگر در راه تربیت فرزند و امور دیگری که برعهده اوست قدمهای مثبتی بردارد می تواند انسانهای بزرگی را پرورش دهد که سبب دگرگونی عالم را فراهم آورند .
عید سعید فطر بر همگان مبارک باد
پیمان ما با خداوند این است که به هر چه ایمان داشته باشیم ، خداوند برایمان همان آشکار خواهد کرد. گاهی ایمانمان سست می شود و گاهی قوی این فراز نشیب در اعتقاد همان کم و زیاد زندگی ماست گاهی بر این اندیشه هستیم که درست میپنداریم و گاهی بر این باور هستیم که موانعی بر سر راه ما قرار دارد که از حیطه ذهن و توانمان به دور است آن ناتوانی هایمان را به دلیلی خارج از اختیار میدانیم و آنچه که به دست می اوریم از قدرت خود ناشی میدانیم و همین حقیقت انکار ناپذیر است که به راستی هرچه که میکاریم همان درو می کنیم .
سعدی شیرین سخن این شیخ اجل در وداع ماه مبارک این سروده جهانی را اینگونه بیان داشته است
برگ تحویل میکند رمضان
بار تودیع بر دل اخوان
یار نادیده سیر، زود برفتتو نگه دار جوهر ایمان
طاعات قبول
در جایی خوانده بودم که دکتر علی شریعتی بیشتر اوقات فکر میکرد و تنها بخشی از افکارش را می نوشت او بیشتر موارد در کارهایش دقت زیادی داشت اما بخشی از دقتش را از دیگران انتظار داشت و همواره در جستجوی کسانی بود که ............
مطلب ذیل بخشی
از تفکرات اوست او انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است.
1 - آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که
نیستند هم نیستند
عمده آدمها.
حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند.
بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
2 - آنانی
که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک
در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بی شخصیتاند
و بی اعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهاشان یکی است.
3 - آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که
نیستند هم هستند
آدمهای معتبر
و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می
گذارند. کسانی که هماره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و
احترام قائلیم.
4 - آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که
نیستند هستند
شگفت انگیز
ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان
را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم. باز
میشناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه
عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار
میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه
در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرفها
داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست
هم نرسد.
نیاز نیست که به گذشته دور برویم کافیست کمی به اطرافمان نگاه کنیم هنوز هستند کسانی که هوز هست و نیستشان همچنان یکیست و در همین اطراف چه شیرین که آنانی وقتی هستند هستند و وقتی که نیستند نیز هستند و چه گوارا و لذت بخش اینکه آناهایی که وقتی هستند نیستند و وقتی که نیستند هستند
باری دیگر مطلب شماره 4 را بخوانید آیا واقعا چنین نیست؟